کد مطلب:28114 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:111
جبله گفت: چرا جواب سلام كسی را می دهید كه آن گونه و این گونه كرد؟ سپس رو به عثمان كرد و گفت: به خدا سوگند، یا این طوق را بر گردنت می اندازم، یا خواص و نزدیكانت را رها كن. عثمان گفت: كدام خواص؟ به خدا سوگند، من از میان مردم برمی گزینم. گفت: مروان را برگزیدی، معاویه را برگزیدی، عبد اللَّه بن عامر را برگزیدی، عبد اللَّه بن سعد را برگزیدی! در میان اینان، كسانی هستند كه قرآن به كشتنشان فرمان داده است و پیامبر خدا [ نیز ]خونشان را حلال كرده است.[1]. 1207. أنساب الأشراف - به نقل از واقدی -:جبلة بن عمرو ساعدی، نخستین كسی بود كه به عثمانْ جسارت كرد و با وی با سخن تند، برخورد نمود. او یك روز، طوقی آورد و گفت: [ ای عثمان! ]به خدا سوگند، یا آن را در گردنت می اندازم، یا خواص و نزدیكانت را رها كن. بازار را طعمه حارث بن حَكَم نمودی و فلان و بهمان كردی. عثمان، حارث را سرپرست بازار كرده بود. او [ نیز] چارپایان را با لگامشان می خرید و آنها را با اجحاف می فروخت، و از مغازه داران باج می گرفت و كارهای زشت می كرد. با عثمان گفتگو شد كه بازار را از چنگ او بیرون آورد؛ امّا نكرد. با جبله [ نیز] درباره عثمانْ گفتگو شد و از او خواسته شد كه با عثمان، كاری نداشته باشد؛ امّا وی گفت:به خدا سوگند، نمی خواهم فردا كه خدا را ملاقات می كنم، بگویم:ما از بزرگان خود پیروی كردیم؛ آنها [ نیز] ما را از راه، گم راه كردند[2]. [3]. 1208. تاریخ الطبری - به نقل از عثمان بن شرید -:عثمان از كنار جبلة بن عمرو ساعدی - كه در حیاط خانه اش نشسته و طوقی همراهش بود - گذشت. جبله گفت: ای پیر خِرِفت! به خدا سوگند، تو را می كشم و بر شتر جوانِ گری می نشانم و به سوی آتش سوزان می برم. یك بار دیگر [ نیز او به مسجد] آمد و عثمان را كه بر منبر بود، پایین كشید.[4].
1206. تاریخ الطبری - به نقل از عامر بن سعد -:نخستین كسی كه با سخن زشت به عثمانْ جسارت كرد، جبلة بن عمرو ساعدی بود. او در مجلس مشورت قومش نشسته و در دستش طوقی آهنی بود كه عثمان از كنارش گذشت. عثمان سلام كرد و قوم جبله پاسخ دادند.